به گزارش هفت چشمه به نقل از مهر، متن سخنراني محمود احمدي نژاد رئيس جمهوري اسلامي ايران در مجمع عمومي سازمان ملل به شرح زير است:
من از سرزمين ايران، سرزمين شکوه و زيبايي، سرزمين علم و فرهنگ، سرزمين حکمت و اخلاق، مهد فلسفه و عرفان و ديار مهر و نور، سرزمين دانشمندان، حکيمان، فيلسوفان، عارفان، اديبان، سرزمين بوعلي سينا، فردوسي، مولوي، حافظ و عطار و خيام و شهريار به نمايندگي از ملتي بزرگ و سرافراز، از پايه گذاران تمدن بشري و از ميراث داران ارجمند جهاني و به نمايندگي از مردماني آگاه، آزاديخواه، دوستدار صلح، مهربان و صميمي که طعم تلخ تجاوزها و جنگهاي تحميلي را چشيده و عميقاً قدرشناس ثبات و آرامش اند، اکنون در جمع شما خواهران و برادران خود از سراسر جهان حضور يافته ام تا براي بار هشتم در هشت سال مأموريت خدمتگزاري به مردم شايستة کشورم، به جهانيان نشان دهم که ملت شريف ايران همچون گذشتة تابناکِ تاريخي اش، انديشه اي جهاني دارد و از هرگونه تلاش و مجاهدت براي تأمين، توسعه و تحکيم صلح ، ثبات و آرامش در جهان که البته تنها از طريق همفکري و همکاري و مديريت مشترک ميسر است، استقبال کرده و آن را مهم تلقي مي کند.
وي تصريح کرد اينجانب اينجا هستم تا پيام الهي و انساني مردان و زنان فرهيخته کشورم را به شما حضار محترم و به همه مردم جهان ابلاغ کنم. پيامي که خداوند سخن ايران زمين سعدي عليه الرحمه در دو بيت ماندگار تاريخي به همة بشريت چنين هديه کرده است:
بـني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند
چو عضوي به درد آورد روزگار دگر عضوهــا را نماند قرار
طي هفت سال گذشته از چالش ها و راههاي برون رفت و افق آينده جهان سخن گفتم و امروز ميخواهم از منظر ديگري به آن بپردازم.
هزاران سال از پراکنده شدن و زندگي فرزندان حضرت آدم (ع) در بخشهاي مختلف زمين ميگذرد.
فرزنداني که با رنگها و سلايق و زبانها و آداب گوناگون و در آرزوي ساختن جامعه اي متعالي و رسيدن به زندگي زيباتر و استقرار رفاه و صلح و امنيت پايدار تلاش گسترده اي بعمل آوردند.
عليرغم مجاهدت پيگير صالحان و عدالت طلبان و تحمل رنج هاي فراوان توسط توده هاي مردم براي نيل به شادکامي و پيروزي، جز در موارد اندک، تاريخ بشر پر از تلخ کامي وشکست هاست.
لحظه اي در ذهن خود تصور کنيد:اگر خودبرتربيني ها، بي اعتمادي ها، بداخلاقي ها و ديکتاتوري ها نبود و هيچکس به حق ديگري دست اندازي نمي کرد.
اگر به جاي ميزان برخورداري و مصرف، ارزش هاي انساني معيار شان اجتماعي بود.
اگر بشر دوره سياه قرون وسطي را تجربه نکرده بود و قدرتمندان مانع از شکوفايي علم و انديشة سازنده نمي شدند.
اگر جنگهاي صليبي و دوران برده داري و استعمار واقع نشده بود و ميراث داران آن دوران سياه، در ادامه راه، انساني عمل مي کردند.
اگر جنگ هاي اول و دوم در اروپا و جنگ کره و ويتنام و جنگهاي آفريقا و امريکاي لاتين و بالکان اتفاق نمي افتاد و به جاي اشغال فلسطين و تحميل حکومت جعلي و نسل کشي و آواره کردن ميليونها نفر، حقيقت حوادث جنگ اعلام و به عدالت رفتار مي شد.
اگر تجاوز صدام عليه ايران نبود و زورمداران به جاي حمايت از صدام از حقوق ملت ايران حمايت مي کردند.
وي اضافه کرد اگر حادثه تلخ 11 سپتامبر و لشگرکشي به افغانستان و عراق و کشتار و آوارگي ميليونها نفر اتفاق نمي-افتاد و به جاي کشتن و به دريا انداختن يک متهم بدون محاکمه و اطلاع رساني به مردم امريکا و جهان يک گروه مستقل حقيقت ياب امکان آگاهي عمومي از کيفيت حادثه و مجازات عاملان آن را فراهم مي آورد.
اگر از افراط گرايي و تروريسم براي پيشبرد سياست ها استفاده نمي شد.
اگر سلاحها به قلم تبديل و هزينه هاي نظامي صرف رفاه و دوستي ملت ها مي شد.
رييس جمهوري افزود :اگر بر طبل اختلاف قومي، مذهبي و نژادي کوبيده نمي شد و از وجود اختلافات و بزرگنمايي آن مقاصد سوء سياسي و اقتصادي دنبال نمي شد.
احمدي نژاد تصريح کرد : اگر بجاي ژست دروغين آزاديخواهي و دادن فرصت براي توهين به مقدسات بشري و انبياء الهي، که پاکترين و مهربان ترين انسانها و هداياي بزرگ خداي بزرگ به بشريت هستند، حق انتقاد به سياست هاي سلطه جويانه و اقدامات صهيونيسم جهاني به رسميت شناخته مي شد و شبکه هاي رسانه اي جهان، مستقل و آزاد، حقايق را منتشر مي کردند.
وي اضافه کرد اگر شوراي امنيت تحت سيطره چند دولت نبود و سازمان ملل مي توانست عادلانه عمل کند.
اگر نهادهاي اقتصادي بين المللي تحت فشار نبودند و منصفانه، کارشناسانه و بر اساس عدالت عمل مي کردند.
اگر سرمايه داران جهاني براي منافع خود، اقتصاد ملتها را به ضعف نمي کشاندند و براي جبران اشتباهات خود، ملت ها را قرباني نمي کردند.
احمدي نژاد اضافه کرد اگر صداقت بر روابط بين المللي حاکم بود و همه ملت ها و دولت ها با حق يکسان و عادلانه مي توانستند آزادانه در امور جهاني مشارکت و براي سعادت بشري تلاش کنند.
و خلاصه اگر دهها وضعيت نامطلوب ديگر در حيات بشري رخ نمي داد و موجود نبود.
تصور کنيد که: در آن صورت زندگي چقدر زيبا و تاريخ چقدر دوست داشتني بود.
بيائيد با هم نگاهي به وضعيت امروز عالم داشته باشيم.
الف): وضع اقتصادي
فقر و فاصله طبقاتي در حال گسترش است.
مجموع بدهي خارجي فقط 18 کشور صنعتي جهان از مرز 60 تريليون دلار گذشته است در حاليکه بازگشت حتي نيمي از آن فقر را از صاحبان منابع و از جهان ريشه کن ميکند.
اقتصاد متکي بر مسابقه مصرف گرايي به بهره کشي از انسان به نفع عده اي معدود انجاميده است.
خلق دارائيهاي کاغذي، با اتکاء به قدرت و تسلط بر مراکز جهاني اقتصاد، بزرگترين سوء استفاده تاريخ است و يکي از عوامل اصلي بحران اقتصادي است.
گزارش شده است که تنها توسط يک دولت 32 تريليون دلار دارايي کاغذي خلق شده است.
برنامه ريزي توسعه مبتني بر اقتصاد سرمايه داري، با حرکت در دايره بسته، موجب رقابت غيرسازنده و مخرب شده و در عمل شکست خورده است.
ب): وضع فرهنگي
مکارم اخلاقي نظير جوانمردي، پاکي، صداقت، مهرباني و فداکاري از منظر سياستمداران حاکم بر مراکز قدرت جهاني، مفاهيمي ارتجاعي و مانع از پيشبرد اهداف تلقي مي شود. رسماً از عدم اعتقاد به حاکميت اخلاق در مناسبات سياسي و اجتماعي سخن مي گويند.
فرهنگهاي اصيل و بومي که حاصل قرن ها تلاش و فصل مشترک زيبايي دوستي انسانها و ملتها و موجب تنوع و نشاط فرهنگي و تحرک اجتماعي جامعه جهاني است در معرض هجوم و انقراض است.
با تخريب و تحقير سازمان يافتة هويت ها شيوة خاصي از زندگي بي هويت فردي و اجتماعي به ملت ها تحميل ميشود.
خانواده که اصيل ترين کانون انسان ساز اجتماعي و مرکز خلق و پراکنش عشق و انسانيت است بسيار تضعيف شده و نقش سازنده آن رو به نابودي است.
شخصيت و نقش محوري زن که موجودي آسماني و مظهر جمال و مهرباني خداوند و ستون پايداري جامعه است با سوء استفاده برخي از صاحبان قدرت و ثروت دچار آسيب فراوان شده است.
روح آدميان مکدر و حقيقت انسانها تحقير و منکوب شده است.
ج): وضع سياست و امنيت
يک جانبه گرايي و استاندارد چندگانه و تحميل جنگ و ناامني و اشغال براي نفع اقتصادي و يا بسط سلطه بر مراکز حساس جهان، عادي شده است.
مسابقه تسليحاتي و تهديد با سلاح اتمي و کشتار جمعي توسط قدرتهاي مسلط امري رايج است. آزمايش تسليحاتِ به مراتب مخرب تر و فوق مدرن و تهديد علني به داشتن آن و دادن وعدة آشکار کردن آن در وقت مقتضي، به ادبيات تازه اي براي خالي کردن دل ملت ها براي پذيرش دوره جديدي از سلطه بدل شده است. تهديد ملت بزرگ ايران به حملةنظامي از سوي صهيونيست هاي بي فرهنگ از نمونه هاي بارز اين واقعيت تلخ است.
بي اعتمادي بر روابط بين المللي حاکم است و مرجع مورد اعتماد و عادلي براي رفع مناقشات وجود ندارد.
حتي کساني که هزاران بمب اتم و انواع سلاح انبار کرده اند احساس امنيت نمي کنند.
د): وضع محيط زيست
محيط زيست که ثروت مشترک و متعلق به همه بشر و بستر تداوم حيات انسان است، به واسطه زياده خواهي و تاخت و تاز عده اي بي مبالات و بي مسئوليت و عمدتاً از سرمايه داران جهاني، متحمل گسترده ترين تخريب ها است و در نتيجه، خشکسالي و سيل و زلزله و انواع آلودگي، حيات انساني را به مخاطره جدي انداخته است.
دوستان ، ملاحظه مي فرمائيد که؛ عليرغم برخي پيشرفتها هنوز آرزوهاي فرزندان حضرت آدم(ع) محقق نگرديده است.
آيا کسي تصور مي کند که ادامه نظم موجود بتواند سعادت را به جامعه بشري هديه نمايد.
همه از وضع موجود و نظام حاکم بين المللي ناراضي و البته از آيندة آن مأيوسند.
همکاران عزيز؛ آدميان شايسته چنين وضعي نيستند و خداوند حکيم و مهربان که همه انسانها را دوست دارد چنين وضعي را نپسنديده است. او از انسان که بالاترين مخلوق اوست خواسته است که بهترين و زيباترين زندگي همراه با عدالت و عشق و کرامت را در زمين بر پا کند.
پس بايد چاره اي انديشيد.
به راستي مسئول حوادث چه کسي و علت آن کدام است؟
عده اي تلاش مي کنند که وضع را طبيعي و خواست خدا، و ملت ها را مسئول اصلي زشتي ها و ناکامي ها معرفي نمايند.
ميگويند که: اين ملت ها هستند که تبعيض و ظلم را مي پذيرند.
اين ملت ها هستند که تن به ديکتاتوري و تحميل و زياده خواهي مي دهند.
اين ملت ها هستند که تسليم اراده هاي استکباري و توسعه طلبي ها مي شوند.
اين ملت ها هستند که تحت تاثير ترفندهاي تبليغاتيِ گروههاي قدرت قرار مي گيرند و بالاخره اينکه آنچه بر سر جامعة جهاني مي آيد نتيجه مواضع منفعلانه و سلطه پذيرانةآنان است.
اينها استدلال کساني است که با مقصر جلوه دادن ملت ها، اعمال مخرب و زشت اقليت حاکم بر جهان را توجيه مي نمايند.
اين ادعاها حتي اگر درست مي بودند نيز قطعاً و حتماً نمي توانستند توجيه کننده استمرار نظام ظالمانه بين الملل باشند. بلکه فقر و ضعف بر ملت ها تحميل و زياده خواهي ها گاه با فريبکاري و گاه با زور و سلاح اعمال شده و مي شود.
آنان براي توجيه اقدامات ضد بشري خود نظريه تنازع براي بقاي نوع و نژاد برتر را ترويج مي کنند.
در حالي که اصولاً و به طور معمول اکثريت دولت ها و توده هاي مردم عدالتخواه و در برابر حق خاضع و به دنبال کرامت و رفاه و تعامل سازنده هستند.
توده هاي مردم به دنبال جهان گشايي و ثروت افسانه اي نبوده اند. آنها با هم اختلاف اصولي ندارند و در حوادث تلخ تاريخ نقش تعيين کننده نداشته بلکه خود قرباني حوادث بوده اند.
باور ندارم که توده هاي مسلمان و مسيحي و يهودي، هندو و بودايي و غيره با يکديگر مشکلي داشته باشند. آنان به راحتي با هم انس مي گيرند و در فضاي دوستي زندگي مي کنند و همگي خواهان پاکي و عدالت و محبت هستند.
برآيند مطالبات و گرايشات عمومي ملت ها هميشه مثبت و فصل مشترک آنها، تمايلات فطري و گرايش هاي زيبا و متعالي الهي انساني بوده است.
حق اين است که عامل اصلي و مسئول حوادث تلخ تاريخ و وضع ناگوار امروز، مديريت حاکم بر جهان و مدعيان و قدرتمندان بين المللي دل سپرده به شيطان هستند.
نظمي که ريشه در انديشه ضد انساني برده داري و استعمار قديم و جديد دارد مسئول فقر و فساد و جهل و تباهي و ستم و تبعيض در جاي جاي جهان است.
مديريت و نظم امروز حاکم بر جهان ويژگيهايي دارد که بايد آنها را مورد توجه قرار داد و برخي از آن ها به اين قرار است:
اول:مبتني بر تفکر مادي و از اين رو غير متعهد به ارزشهاي اخلاقي است.
دوم: بر اساس خودخواهي، فريب و کينهتوزي و نفرت شکل گرفتهاست.
سوم: بر اساس درجهبندي انسانها، تحقير برخي ملت-ها، تضييع حقوق ديگران و سلطه طلبي پايه گذاري شده است.
چهارم: به دنبال بسط سلطهگري از راه تشديد تفرقه و درگيري بين اقوام و ملل است.
پنجم: به دنبال ايجاد انحصار در قدرت و ثروت و علم و فناوري براي گروهي معدود است.
ششم: سازماندهي سياسي در مراکز اصلي قدرت جهان، بر پايه ادبيات سلطه و غلبه بر ديگران استوار است. اين مراکز همه براي کسب قدرتند و نه براي ايجاد صلح و خدمت به مردم.
- آيا ميشود باور کرد که عدهاي براي خدمت به انسانها، صدها ميليون دلار در تبليغات انتخاباتي هزينه نمايند.
- به زعم احزاب بزرگ در کشورهاي سرمايهداري جهاني، هزينههاي انتخاباتي در واقع يک نوع سرمايهگذاري محسوب ميشود.
- مردم در اين کشورها مجبور به انتخاب احزاب هستند در حاليکه احزاب درصد کمي از مردم را در عضويت خود دارند.
- اراده و نظر تودههاي مردم، از جمله در امريکا و اروپا، در عرصههاي مهم و مستمر تصميمگيري به خصوص در سياستهاي اصلي داخلي و خارجي کمترين تأثير را دارد و فرياد آنان به جايي نميرسد. حتي اگر 99% جامعةخود را تشکيل دهند.
- ارزشهاي اخلاقي و انساني قرباني کسب رأي شده و توجه به مطالبات مردم فقط به يک ابزار تبليغاتي در زمان انتخابات مبدل شده است.
هفتم: نظم حاکم بر جهان تبعيض آلود و بر اساس بي-عدالتي است.
دوستان و همکاران گرامي
- چه بايد کرد و راه برون رفت کدام است؟
شکي نيست که جهان نيازمند انديشه و نظم جديدي است. نظمي که:
1- انسان در آن به عنوان برترين مخلوق خداوند برخوردار از ابعاد مادي و معنوي و داراي فطرت پاک الهي که حقطلبي و عدالتخواهي از خصائص اصلي آن است شناخته شود.
2- به جاي تحقير و درجهبندي انسانها و ملتها به دنبال احياي کرامت و پذيرش حُرمت آدميان و کمال و سعادت همگاني باشد.
3- با نگاه جهاني به دنبال صلح، امنيت پايدار و رفاه براي کل جامعه بشري باشد.
4- بر مبناي اعتماد و محبت به نوع انسان و براي نزديک کردن انديشهها، قلبها و دستها و رفع فاصلهها پايهگذاري شود. حاکمان بايد عاشق مردم باشند.
5- بر اساس عدالت و يکساني همگان در برابر قانون و بر پاية استانداردي يگانه باشد.
6- مديران حاکم بر جهان خود را خادم مردم و متعهد به آنان بدانند نه برتر از مردم.
7- مديريت امانتي مقدس از سوي مردم در دست مديران جهاني و نه فرصتي براي کسب ثروت و قدرت بيشتر به شمار آيد.
جناب رئيس، خانمها و آقايان:
- آيا چنين نظمي جز با مشارکت همگاني در مديريت جهاني محقق ميگردد.
- بديهي است روزي که آحاد مردم و دولتها جهاني بينديشند و با التزام به مباني فوق نسبت به مسائل مهم بينالمللي احساس مسئوليت نموده و به مشارکت فعال در تصميمگيريها مبادرت ورزند، آرزوها فرصت تحقق پيدا خواهند کرد.
- با ارتقاي سطح آگاهيها، مطالبه مديريت مشترک جهاني و مالاً فرصتهاي استقرار آن روز به روز بيشتر خواهد شد.
- امروز روز ملتهاست و خواست و اراده آنان تعيين کننده جهان فردا است.
بنابراين شايسته است همه با هم:
1- به خداوند توکل نمائيم و با تمام توان در برابر اقليت زيادهخواه بايستيم تا منزوي شوند و دست آنان از مراکز قدرت تصميمساز در تعيين سرنوشت ملتها کوتاه گردد.
2- بارش لطف و رحمت خداوند را باور و آن را در انسجام و وحدت جوامع بشري جستجو کنيم. ملتها و دولتهاي برآمده از ارادة آزاد آنان بايد به تواناييهاي بيپايان خود مومن باشند و بدانند که با اعتماد به نفس در مبارزه با نظام ناعادلانه و دفاع از حقوق انساني پيروزند.
3- با پافشاري بر اجراي عدالت در همه مناسبات و تقويت وحدت، دوستي و گسترش تعاملات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي در قالب نهادهاي مستقل و تخصصي، زمينه تحقق مديريت مشترک جهاني را فراهم سازيم.
4- براي اصلاح ساختار سازمان ملل، بر محور منافع همگان و مصلحت جهان، تلاش مشترک و هماهنگي را سازماندهي نمائيم. توجه به اين نکته بسيار ضروري است که سازمان ملل متعلق به ملتهاست و از اين رو وجود تبعيض بين اعضاء اهانت بزرگي به ملتهاست. وجود تبعيض و انحصار در سازمان به هيچ صورت و در هيچ اندازهاي پذيرفتني نخواهد بود.
5- و سرانجام آنکه در توليد و ترويج ادبيات و طراحي ساختارهاي لازم براي مديريت مشترک جهاني مبتني بر عدالت و عشق و آزادي و ضرورت استقرار آن تلاش هماهنگ و گستردهتري داشته باشيم. مشارکت در مديريت جهاني اساس صلح پايدار است. جنبش عدم تعهد به عنوان بزرگترين نهاد بين-المللي بعد از مجمع عمومي ملل متحد با درک اهميت پرداختن به موضوعيت مديريت جهاني و با فهم عميق نسبت به نقش مديريت ناصحيح در بروز بحرانها و مشکلات موجود گسترده در جهان، شانزدهمين نشست خود در تهران را با شعار مديريت مشترک جهاني برگزار کرد. در اين نشست که با حضور بسيار فعال و پرنشاط رؤسا و نمايندگان محترم بيش از 120 کشور جهان برگزار شد بر ضرورت مشارکت جدي و مؤثر همه ملتها در مديريت مسائل جهاني تأکيد گرديد.
- خوشبختانه اکنون در نقطة عطف تاريخي قرار داريم. از يک سو نظام مارکسيستي ديگر از جايگاهي در دنيا برخوردار نيست و عملاً از صحنه تدبير مديريتي حذف گشته است و از سوي ديگر نظام سرمايهداري نيز در باتلاقي که به دست خود پديد آورده گرفتار آمده و ابتکار قابل ملاحظهاي براي حل مسائل مختلف اقتصادي، سياسي، امنيتي و فرهنگي جهان ندارد و عملاً در موضع تدبير مديريتي به بنبست رسيده است. جنبش عدم تعهد مفتخر است که يکبار ديگر بر درستي تصميم تاريخياش در نفي قطبهاي قدرت و طرد نظامهاي لجام گسيخته مذکور تأکيد نمايد. اکنون اينجانب به نمايندگي از اعضاي جنبش عدم تعهد از همة کشورهاي جهان دعوت مينمايم که در مسير فراهم آوردن زمينههاي مشارکت مؤثر و دخالت جدي در تصميم-سازيهاي جهاني، نقش فعالتري را بر عهده گيرند. ضرورت بر داشتن موانع ساختاري و تسهيل در فرآيند مشارکت همگاني بيش از هر زمان ديگري احساس ميشود.
- سازمان ملل اکنون از کارآيي لازم برخوردار نيست و ادامه اين روند، يعني کاهش اميد به ساختار جهاني براي دفاع از حقوق ملتها، ميتواند تعامل بين-المللي و روحية همکاري جمعي جهاني را به موازات نزول جايگاه سازمان ملل با خدشه اساسي مواجه سازد.
- سازمان ملل که با هدف توسعه عدالت و احقاق حقوق همگاني تأسيس شده است، در عمل خود گرفتار تبعيض شده و راه اعمال ظلم معدودي از کشورها را بر قاطبة جهاني گشوده و عملاً به ناکارآمدي خود دامن زده است. وجود امتياز وتو و انحصار قدرت در شوراي امنيت به تضييق در امکان اعمال حق و دفاع از حقوق ملتها انجاميده است.
- موضوع اصلاح ساختار چنانکه ذکر آن رفت نياز مهمي است که بارها از سوي نمايندگان ملتها بر آن تأکيد شده، اما به اجرا گذارده نشده است.
- اينجانب از اعضاي محترم مجمع عمومي و از جناب آقاي دبير کل و همکارانشان مصرانه مي خواهم تا موضوع اصلاحات را به شکل جدي در دستور قرار دهند و سازوکار مناسبي را براي عملياتي کردن آن تعيين نمايند.
- جنبش عدم تعهد آمادگي دارد تا سازمان ملل را در اين امر خطير ياري رساند.
آقاي رئيس، دوستان و همکاران عزيز
- استقرار صلح و امنيت پايدار و زندگي سعادتمند براي همه بشريت، گرچه يک ماموريت بزرگ و تاريخي، اما شدني است.
خداوند مهربان ما را در انجام آن تنها نگذاشته و آن را حتميالوقوع داشته است چرا که خلاف آن نقض حکمت است.
- او وعده داده است که مردي از جنس مهرباني، عاشق مردم و عدالت گستر مطلق و انسان کامل حضرت مهدي(عج) به همراه حضرت مسيح (ع) و صالحان ميآيد و با بهرهگيري از ظرفيتهاي وجودي مردان و زنانِ شايستة همة ملتها، تأکيد ميکنم با بهره گيري ازظرفيتهاي وجودي مردان و زنانِ شايسته همه ملتها جامعة بشري را در رسيدن به آرمانهاي با شکوه و جاودانهاش راهبري خواهد کرد.
- ظهور منجي آغازي ديگر، تولدي دوباره و زنده شدن مجدد است. آغاز استقرار صلح و امنيت پايدار و زندگي واقعي است.
- آمدن او پايان ظلم، بداخلاقي، فقر و تبعيض و آغاز عدالت و عشق و همدلي است.
- او مي آيد تا دوران شکوفايي حقيقي انسان و نشاط و شادماني واقعي و پايدار آغاز شود.
- او مي آيد تا بازدودن پردههاي جهل، خرافه و تعصب و گشودن دروازههاي علم و آگاهي، دنيايي سرشار از دانايي بر پا کند و زمينه مشارکت فعال و سازنده همگاني را در مديريت جهاني فراهم سازد.
- او ميآيد تا مهرباني و اميد و آزادي و کرامت را به همه انسانها هديه کند.
- او ميآيد تا آدميان طعم دلپذير انسان بودن و شهد شيرين با انسان زيستن را تجربه کنند.
- او ميآيد تا ?دستها به گرمي در هم? و ?قلبها سرشار از عشق با هم? و ?انديشهها پاک و هماهنگ بر هم? ، در خدمت امنيت، رفاه و سعادت جامعه بشري درآيد.
- او ميآيد تا همه فرزندان سياه، سفيد، سرخ و زرد حضرت آدم (ع) را از پس يک تاريخ جدايي و فراق به خانه برگرداند و کامشان را به وصال جاودانه شيرين سازد.
- ظهور منجي و مسيح و ياران صالح جهاني آنان نه از طريق جنگ و زور بلکه از مسير بيداري انديشه و توسعه مهر در همگان، آينده هميشه روشن بشر را با طلوع خورشيد پرفروغ و بي غروب آگاهي و آزادي رقم خواهد زد و در تن سرد و يخ زده جهان شور خواهد ريخت. او بهار را به جان آدميت و جهان بشريت هديه خواهد کرد. او خود بهار است و با آمدنش به زمستانِ وجودِ بشرِ در ? زنجير جهل، فقر و جنگ? پايان ميبخشد و فصل شکفتن و شکوه انسان را فرياد ميزند.
- اکنون ميتوان رايحه خوش و نسيم روح انگيز بهار انسانها را حس کرد. بهاري که در آغاز آن هستيم اختصاص به نژاد، قوم، ملت و منطقه خاصي ندارد و به زودي همه سرزمينها را در آسيا، اروپا، افريقا و امريکا فرا خواهد گرفت.
- او بهار همة عدالتطلبان، آزاديخواهان و پيروان انبياء الهي است. او بهار انسان است و خرمي دوران.
- بيائيم همه با هم در مسير آمدنش با همدلي و همکاري و ايجاد سازوکارهاي وحدت آفرين و آرامشبخش راه بگشائيم و از فيض وجودش جانهايِ تشنة بشريت را سيراب کنيم.
- زنده باد بهار، زنده باد بهار و باز هم زنده باد بهار